«اتاق گوشواره»



عده‌ی کثیری از دوستان / اقوام / آشناها یا ترک دیار به مقصد فرنگستون کردن یا در حال عزیمت هستن! نمی‌گید ما هم دل داریم و دلمون می‌خواد؟ :( البته لازم به ذکره که من هیچ وقت دوست ندارم برم و برای همیشه موندگار شم. صرفا با هدف تحصیل علم و رندی و باقی قضایا، برای مدتی رهسپار غربت شم و بعدش به آغوش گرم مام وطن برگردم. :)

امروز بخشی از وقتم رو صرف خونه‌تی اینستاگرامی کردم و یه سری از فالویینگ‌های عزیزم رو میوت کردم! در همین حین توجه‌ام بیشار از همیشه به ایرانی‌های ساکن فرنگ جلب شد! بنا به تحقیقات و نتایج حاصله‌ی اینجانب اشخاص فوق‌الذکر رو می‌شه در گروه‌هایی قرار داد که توی این پست قصد دارم به بررسی تک‌تک‌شون بپردازم!

۱. نخبگان جامعه: اشخاصی که به واسطه‌ی کسب مدارج بالای علمی اعم از رتبه‌ی خوب کنکور یا مدال المپیاد اپلای کردن!

 الف: رتبه‌ی ۲ انسانی ۹۳؛ کارشناسی روانشناسی؛ صاحب مدال نقره‌ی ادبی ۹۲ = ساکن لندن

 ب: رتبه‌ی ۹ انسانی ۹۴؛ کارشناسی جامعه‌شناسی؛ صاحب مدال طلای ادبی ۹۳ = ساکن ژنو سوییس

 ج: گرل فرندِ اسبقِ پسرخاله‌ام؛ تک‌رقمی در دو رشته‌ی کنکور؛ صاحب مدال نقره‌ی ادبی؛ بورسیه = ساکن فرانکفورت آلمان

 د: پسرخاله‌ام (سه روز دیگه عازمه!)؛ کارشناسی ادبیات‌ نمایشی، ادبیات فارسی، فلسفه؛ صاحب مدال طلای ادبی = ساکن پاریس

 ه: دوست پسرخاله؛ صاحب مدال طلای کشوری نجوم و اخترفیزیک، طلای کشوری فیزیک، نقره‌ی جهانی نجوم و اخترفیزیک، برنز جهانی فیزیک، طلای المپیاد دانشجویی؛ کارشناسی از دانشگاه شریف = ساکن کالیفرنیا

۲. مرفهین بی‌درد: این قسم با پول والد یا والده‌ی گرامی‌شون از مرزهای کشور عبور می‌کنن. اکثریت در کشور خودمون حرفی برای گفتن نداشتن و مردودی کنکور بودن!

 الف: رفیق صمیمی‌ام میم»؛ شکست در کنکور و کسب رتبه‌ی ۸ هزار منطقه [چون که الان برگشته نگم کجا بود بهتره!]

 ب: مستاجرِ پدربزرگِ مرحومم؛ چهار کنکور ناموفق؛ عزیمت به مسکو؛ بورسیه = ساکن استرالیا

 ج: دوستم ن.ح»؛ سه کنکور ناموفق = ساکن مجارستان [ایشون که نهایتا از فیلتر کنکور رد نشده از شیب نه چندان زیاد خیابون منتهی به دانشگاهش گله‌منده و می‌گه بعدا برای بچه‌هام تعریف می‌کنم که با چه سختی‌ای من پزشک شدم!! :| ]

 د: دوستم ن.ن»؛ چهار کنکور ناموفق = ساکن ایتالیا

 ه: دخترِ همکارِ مامانم، رفیقِ صمیمیِ هیوا؛ چهار کنکور ناموفق = ساکن رومانی

 ز: همکلاسیِ سابقم؛ سه کنکور ناموفق؛ داروسازی قبرس؛ بازگشت به ایران؛ دانشجوی داروسازی دانشگاه ایران که ظرفیتش تماما برای دوستان خارجیه! :|

 ح: دخترِ دخترعمه‌ی مامانم؛ سه کنکور ناموفق = ساکن قبرس و پسرِ همین خانوم؛ چهار کنکور ناموفق = ساکن مای

 ط: دخترعمه‌های خودم، ترانه و ترنم؛ فارغ‌التحصیل دانشگاه آزاد = ساکن ونکور

 ی: دوستم ی.ص»؛ این یه مورد استثناست! ایشون زمانی که دوم‌ راهنمایی بودیم همراه خانواده‌اش برای ادامه تحصیل مادرش رفت تورنتو و موندگار شد، هرچند خانواده‌اش برگشتن. به هر حال مهاجرتش با اپلای مامانش که روانپزشک خیلی معروف و کاربلدیه شروع شد! ولی توی تورنتو حسابی درخشید و الان دانشجوی پزشکی Uoft که رنک بالایی داره هست! :))

۳. ماهیگیرها: این گروه خودش شامل دو زیرگروه می‌شه؛ موافقین، مخالفین. با وقوع انقلاب اسلامی عده‌ای کشور رو ترک کردن و از آب گل‌آلود ماهی گرفتن! مخالفین پناهنده شدن و موافقین با خالی دیدن میدون و کسب قدرت آقازاده‌ها رو به خارج صادر کردن.

 الف: عمویِ دخترخاله‌ام؛ پناهندگیِ ی = ساکن دانمارک

 ب: عموهای پسرخاله‌ام؛ آقازاده‌های صادراتی؛ اقامت دائم با ازدواج صوری = ساکن لس‌آنجلس، لندن

۴. متاهلین متعهد: این دسته کاملا هوشمندانه شریک زندگی‌شون رو انتخاب کردن، به طوری که نه سیخ بسوزه نه کباب!

 الف: عموی زنداییم؛ [قربانیِ مظلوم!] ؛ ایشون ساکن سوئد هستن و به دوست و آشنا سپرده بودن که براشون یه خانوم موقر مومن پیدا کنن؛ خانوم پیدا شد ولی پس از مدت زمان معینی که برای اقامت لازمه ازشون جدا شد و چادر و جانمازش با تاپ شلوارک معاوضه! :/

 ب: دوستم ب»؛ با سهیمه‌ی ۷۰‎٪ جانبازی در مهندسی شریف قبولانیده شد؛ با پسرکی درسخوان ازدواج کرد = ساکن ماساچوست

 ج: دوستم ز»، صاحب مدال نقره‌ی المپیاد؛ انصرافی دانشگاه؛ ازدواج با دوست برادرش = ساکن بوستون [ چند وقت پیش یه استوری گذاشته بود با مضمون My little honeymoon، لوکیشن جزایر هاوایی!]


* من مدال المپیاد ندارم. رتبه‌ی خوب کنکور ندارم. پول ندارم، به فرض داشتن اجازه ندارم! پدرم، مادرم و خودم ماهیگیر نبوده و نیستیم. اما در حاضر پسرکی دوتابعیتی موجود هست که مشتاق ازدواج با بنده است! ینی پسرک ایراتی است و در عین حال انگلیسی! عاخ قلبم… آکسفورد *_* اگه ذره‌ای آدم بود یا ذره‌ای به اصلاحش امید داشتم باهاش ازدواج می‌کردم! :دی

* آیا می‌دونستید از بین دانشگاه‌های علوم‌پزشکی فقط تهران توی رنک هست و حتی شهیدبهشتی هم نیست؟ آیا می‌دونستید رتبه‌ی تهران با دانشگاه مجارستانی که بالا بهش اشاره کردم یکیه؟ و این ینی کسی که توی ایران خودش رو می‌کشه تا تهران قبول بشه و کسی که چندین بار مردود شده از یه سطح امکانات آموزشی برخورداره؟ اون دوست ساکن ایتالیام که دیگه هیچی! دانشگاهش از تهران هم بالاتره! :/

[اکسفورد سه ساله داره متوالیا اول می‌شه! ^_^]

* آیا این همه پرگویی برای مغموم بودن کافی نیست؟! :( 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها


75830590 compressed game android pc دانلود والپیپر | Wallpaper HD مطالب اینترنتی کارگزاران سینما تعمیر لپ تاپ-تعمیرات لپ تاپ هر چی که بخوای javaniranii وپ کید جدیدترین ها modirpayamak1
دزدگ